
به گزارش خبرنگار تابناک از لرستان، در سپیدهدم تاسوعا پیش از آنکه غریو عزاداریها شهر خرمآباد را فراگیرد در قلب بافت تاریخی شهر محلهی کهن «باغ دختران» حماسهای از سکوت و ایمان در حال شکلگیری است.
این رویداد آیین «چهل منبر» نام دارد، میراث معنوی ناملموسی که به پاس قدمت و اصالت فرهنگیاش در فهرست آثار ملی ایران نیز به ثبت رسیده است تا سندی زنده از هویت دینی و فرهنگی این دیار باشد.
اینجا کلمات خاموشاند و چشمها سخن میگویند، زنان و دختران یکپارچه سیاهپوش با صورتهایی پوشیده در نقاب گویی از دل تاریخ بیرون آمدهاند، آنها در سکوتی محض و معنادار با پاهای برهنه بر سنگفرش سرد کوچهها قدم میگذارند. این پا برهنگی تنها یک رسم نیست بلکه تجسمی از همدردی با رنجهای بزرگ بانوی کربلا حضرت زینب (س) و کاروان اسیران است سکوتشان نیز فریادی است بیصدا که مظلومیت اهلبیت را در گوش زمانه نجوا میکند.
مقصد این کاروان خاموش چهل خانه است که درهایشان به روی نذرکنندگان باز است در آستانه هر خانه «منبری» ساده و بیآلایش برپاست سینی مسی قدیمی میزی کوچک یا طاقچهای که با پارچهای سیاه پوشانده شده است، روی هر منبر شمعی روشن، کاسهای آب و مقداری قند یا خرما به نیت تبرک قرار دارد.
هر زن با بستهای از چهل شمع در دست به ترتیب به هر یک از این چهل منبر نزدیک میشود زانو میزند یک شمع از بستهاش برمیدارد و آن را با آتش شمع اصلی روشن میکند در این لحظهی کوتاه و سرشار از خلوص زیر نقابها لبها به آرامی برای دعا و طلب حاجت تکان میخورند، قطره اشکی که با شعلهی لرزان شمع در هم میآمیزد اوج این ارتباط قلبی است این صحنه چهل بار در چهل مکان تکرار میشود و با هر شمعی که افروخته میشود کورسویی از امید در دل زائر و روشنایی در فضای حزنآلود کوچه جان میگیرد.
ثبت ملی آیین «چهل منبر» خرمآباد گواهی بر ارزش والای این حرکت نمادین است.
این مراسم بیش از یک عزاداری ساده یک کنش فرهنگی عمیق است که نسل به نسل، سینه به سینه از مادران به دختران منتقل شده است.
این آیین پیوندی زنانه لطیف و در عین حال قدرتمند با واقعه عاشوراست که در آن عناصر سادگی، خلوص، سکوت و همدردی، به دور از هرگونه نمایش در خالصانهترین شکل خود به اجرا درمیآیند.
چهل منبر فقط یک آیین نیست یک نجواست، نجوای عاشقانهای میان زنانی که درد را میشناسند و مادری که بزرگترین درد عالم را به دوش کشید.
این مراسم پیوندی عمیق و زنانه با تاریخ عاشوراست یک عزاداری خالصانه به دور از هرگونه تظاهر که در آن تنها اشکها، شمعها و قلبهای شکسته سخن میگویند.
با نزدیک شدن به ظهر زنان به خانههای خود بازمیگردند اما در کوچههای باغ دختران چهل شعلهی کوچک همچنان میسوزند و روایتی بیکلام از ایمان، نذر و استقامت را برای شهر بازگو میکنند، روایتی که اکنون به عنوان یک گنجینهی ملی برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شده است.
گزارش: پگاه دالوند
/س/