به گزارش خبرنگار تابناک از لرستان، هوای سالن، امروز رنگ و بویی دیگر داشت، نه بوی دارو و ضدعفونیکنندههای همیشگی، نه صدای بیسیم و آژیر آمبولانس. امروز، عطر گلاب و اسپند فضا را پر کرده بود و نوای موسیقی دلنشینی، قلبها را به تپش وا میداشت. اینجا، در قلب تپنده هلال احمر، جایی که ایثار و از خودگذشتگی حرف اول را میزند، جشنی برپا بود؛ جشن پیوند آسمانی داوطلبان و کارکنانی که زندگیشان را وقف خدمت به همنوع کردهاند.
چشمها که میچرخید، لبخندهایی به پهنای صورت میدید و برق امیدی که در نگاهها موج میزد.
عروسها و دامادها، همان فرشتگان نجاتی که روزی در بحبوحه سیل و زلزله، با لباسهای سرخ و سفیدشان، نماد امید بودند، امروز در زیباترین لباسهای زندگیشان، آراسته و باوقار، در کنار یکدیگر ایستاده بودند، دستهایی که روزی آوار برمیداشتند، مرهم بر زخم میگذاشتند و جان میبخشیدند، حالا دست در دست یار، مسیر آینده را هموار میکردند.
چه صحنه باشکوهی بود! دیدن جوانانی که در سختترین شرایط، شانه به شانه هم ایستادهاند و حالا پیمانی عمیقتر میبندند؛ پیمانی که این بار نه برای نجات جان دیگری، که برای ساختن یک زندگی مشترک، سرشار از عشق و همدلی بسته میشد، گویی همان روحیه فداکاری و تعهدی که در میدان عمل داشتند، حالا در کانون گرم خانوادههایشان نیز ریشه میدواند.
اشک شوق در چشمان همکارانشان حلقه زده بود، همکارانی که بارها شاهد رشادتها و جانفشانیهای این زوجهای جوان بودهاند و حالا در شادترین لحظه زندگیشان، آنها را همراهی میکردند. مسئولین هلال احمر نیز با چهرههایی سرشار از رضایت و افتخار، این پیوندها را تبریک میگفتند و برایشان آرزوی خوشبختی داشتند.
این جشن، نمادی از امید و زندگی در دل سازمانی بود که همواره با درد و رنج مردمانش عجین بوده است.
نشان سرخ هلال، این بار نه بر روی جلیقههای امداد، که بر قلبهای عاشق میدرخشید. گویی این نشان، مهر تأییدی بود بر اینکه عشق، قویترین نیروی محرکه برای ساختن دنیایی بهتر است، چه در میدان خدمت و چه در کانون خانواده.
مراسم با سادگی و صمیمیتی خاص برگزار شد. خبری از تجملات اضافی نبود، اما سرشار از احساسات پاک و ناب بود. هر نگاه، هر لبخند، هر کلام، حدیث مفصلی بود از عشقی که در سایه ایثار جوانه زده و به بار نشسته بود. این جشن، فراتر از یک مراسم ازدواج بود؛ تجلی همبستگی، همدلی و امید بود. یادآور این نکته که حتی در سختترین مسیرها، میتوان زیباترین پیوندها را بنا نهاد.
با پایان مراسم، زوجهای جوان، دست در دست هم، با دعای خیر حاضران، راهی خانه بخت شدند، اما تصویر لبخندهایشان، برق نگاهشان و عطر ایثار و عشقی که در فضا پراکنده بودند، تا مدتها در ذهن و جان همه ما باقی خواهد ماند، این جشن، سرودی بود از زندگی، امید و عشق، که توسط فرشتگان سرخپوش هلال احمر نواخته شد؛ و عشق، در سایهسار هلال احمر، زیباترین سرود زندگی را نواخت.
روایت پیوند آسمانی زوج داوطلب هلال احمر در سایه یاد پدر
در هیاهوی شادی و شورِ پیوندهای آسمانی، جایی که لباس سرخ و سفید خدمت، نمادی از ایثار و همدلی است، مراسم عقد زوجی داوطلب از جمعیت هلال احمر، صحنهای فراموشنشدنی و سرشار از احساسات ناب را رقم زد. مراسم جشن ازدواج داوطلبان هلال احمر، که به خودی خود تجلیگاه عشق و تعهد در مسیر خدمت بود، با لحظهای خاص و تکاندهنده، عمقی دوچندان یافت.
عروس جوان، با چهرهای که همزمان شادی آغاز زندگی مشترک و اندوهی پنهان را بازتاب میداد، در آستانه گفتن «بله» قرار گرفت.
نگاهش به اطراف چرخید، گویی به دنبال تکیهگاهی آشنا، حضوری گرم و اطمینانبخش میگشت، سکوت شیرین و پُرمعنای لحظات پیش از پیمان، ناگهان با لرزش صدای عروس در هم شکست.
جای خالی پدر، آن ستون محکم زندگی، در آن لحظه سرنوشتساز، بیش از هر زمان دیگری احساس میشد. بغضی سنگین، چون کوهی از دلتنگی، راه گلویش را بست، تلاش کرد استوار بماند، اما یاد پدر و آرزوی حضورش در این زیباترین لحظه، امانش نداد.
پیش از آنکه واژه مقدس «بله» بر لبانش جاری شود، قطرات اشک، بیاختیار بر گونههایش لغزیدند؛ اشکهایی که حدیث مفصلی از عشق، فقدان و قدرشناسی بود.
این بغض ناگهانی و اشکهای بیصدای عروس، چون موجی از همدردی، تمامی سالن را فرا گرفت.
همهمه آرام گرفت و سکوتی سرشار از احترام و تأثر فضا را پر کرد، بسیاری از حاضرین، از همکاران و دوستان داوطلب گرفته تا مسئولین، نتوانستند احساسات خود را کنترل کنند و اشک در چشمانشان حلقه زد. گویی هرکس در آن لحظه، به یاد عزیز از دست رفتهای افتاد یا عظمت احساسات پاک انسانی را با تمام وجود لمس کرد.
لحظهای بود که انسانیت و همدلی، فراتر از هر تشریفات و عنوانی، خودنمایی میکرد. عروس هلال احمری، که شاید بارها در صحنههای سخت و بحرانی، مرهم زخم دیگران بوده، این بار خود در یکی از شیرینترین لحظات زندگی، نیازمند همدلی و همراهی بود و چه زیبا که این همدلی را از سوی خانواده بزرگ هلال احمر و تمامی مهمانان دریافت کرد.
سرانجام، با صدایی لرزان، اما مصمم، «بله» از میان بغض و اشک، بر زبان آمد؛ «بله»ای که نه تنها آغاز یک زندگی مشترک، بلکه نمادی از پیوند ایثار با عشق، تعهد با زندگی و یادآوری نقش بیبدیل پدران در زندگی بود.
مراسم با دعای خیر برای این زوج جوان و آرزوی خوشبختی برای تمامی داوطلبان ادامه یافت، اما تصویر آن «بله»ی بغضآلود و اشکهای حاضرین، به عنوان نمادی از عمق احساسات انسانی و پیوندهای ناگسستنی عاطفی، در خاطرهها حک شد.
گزارش: پگاه دالوند
/س/